محل تبلیغات شما

 

دوستی درباره‌ی بچه‌داری می‌گفت که تسلطی که کسی که بچه را بزرگ کرده است، بر او دارد، ترسناک است. این را این‌طور توضیح می‌داد که وقتی چشم‌ها و حرکات کسی را از لحظه‌ی نخست دیده‌ای، و این دیدار در شرایط مختلف تکرار شده است، دیگر همه‌ی استراتژی‌هایش را می‌شناسی: برای دروغ گفتن، پنهان‌کاری و. همان رازی که مادرها دارند که گویی از همه چیز باخبرند.

این رابطه‌ی ترسناک گاهی در دوستی تکرار می‌شود، وقتی کسی را با دقت، نگرانی و توجه دوست داری و زمان زیادی از دوستی گذشته است، خصوصاً اگر این دوستی ورای توافق‌ها یا معامله‌های معمول باشد. پنهان‌کاری و ماسک‌زدن در چنین دوستی‌ای بسیار دشوار است، وقتی می‌دانی که دیگری همه‌ی استراتژی‌های حتی ناخودآگاه تو برای کنترل کردن وضعیت را می‌داند.

برای منی که از هر تسلطی می‌ترسم، و می‌رمم از این‌که کسی بیش از خودم از گوشه‌ها و کنارهای ذهنم آگاه باشد، چنین رابطه‌ای ترسناک است. گاهی هم وسوسه‌کننده است که بهلم به این‌که دیگری این آگاهی مسلط و مقتدرش را بسط بدهد و دغدغه‌هایی که چنین بی‌واسطه منتقل می‌شوند، بدل به نگرانی مشترک شوند: گونه‌ای بیرون‌سپاری احوال و احساسات، بدون این‌که حتی نیاز به بیان خود باشد. اما روش آخر مبارزه‌ام در چنین وضعی سکوت است، در ابهام گذاشتن و تصریح نکردن حالات و احوالی که حس می‌شوند، اما در عین حال انکار و فرار نکردن.

پراکندگی‌ها با خطی نه کاملاً نامرئی

روزگار خوش، با نظری به پس و پیش

وبلاگ آینه نیست، حتی اگر روزمره‌نویسی باشد

است، ,کسی ,چنین ,این‌که ,دوستی ,ترسناک ,پنهان‌کاری و ,در چنین ,ترسناک است ,کسی را ,است گاهی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها