در حال حل کردن تمرینهای فصل آخر کتاب منطق بودم که ایمیل د.ک. رسید. سلام ساره، نگرانم که خبر خیلی بدی برایت داشته باشم. در یک کلمه، قوانین جدید مانع این است که اجازه دهیم حتی بهطور غیررسمی در کلاسها شرکت کنی.» از اینجا به بعد را با اشک خواندم. گیج بودم و مطمئن نبودم معنی ایمیل را درست میفهمم. همزمان به این فکر میکردم که لابد این خبر جدید نباید بدتر از همهٔ چیزهای دیگری باشد که در یکسال گذشته اتفاق افتاده، ولی میزان ناامیدیام بیش از هربار دیگری پراکندگیها با خطی نه کاملاً نامرئی
روزگار خوش، با نظری به پس و پیش
وبلاگ آینه نیست، حتی اگر روزمرهنویسی باشد
جدید ,ایمیل ,گیج ,میکردم ,لابد ,نباید ,فکر میکردم ,میکردم که ,این فکر ,به این ,همزمان به
درباره این سایت